آیا این آیه با معصوم بودن پیامبر سازگار است؟
اگر پیامبر اسلام و سایر پیامبران معصوم از گناه هستند، پس مقصود از آمرزیدن گناه پیامبر در این آیه: «انا فتحنا لک فتحا مبینا * لیغفر لک اللَّه ما تقدم من ذنبک و ما تاخر و یتم نعمته علیک و یهدیک صراطا مستقیما؛ ما براى تو پیروزى آشکارى فراهم ساختیم تا خداوند گناهان گذشته و آیندهاى را که به تو نسبت مىدادند ببخشد (و حقانیت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست هدایتت فرماید!»[1] چیست؟
پاسخ
نخست باید توجه داشت که پایه گذاران نهضتها و مردان انقلابى که بر خلاف مسیر افکار عمومى گام بر مىدارند و مىخواهند جامعه منحط وآلوده را با برنامههاى مترقیانه خود اصلاح کنند، در نخستین قدم با یک رشته مخالفتها و دروغها و نسبتهاى ناروا و تهمتهاى بى اساس رو به رو مىشوند. تهمت زدن یکى از حربههاى رایج در جامعههاى عقب افتاده است که رجال و شخصیتهاى بارز خود را - بر اثر کوتاهى فکر و کمى ظرفیت - آماج تیرهاى زهرآگین تهمتها و نسبتهاى ناروا قرار مىدهند.
پیامبر اسلام (ص) نیز از این قاعده مستثنا نبوده، آن حضرت نیز با مخالفت قریش و تهمتهاى بى اساس آنان رو به رو گردید. کسى که تا دیروز امین و راستگو و پرهیزکار قریش بود، از روزى که با افکار پست آنها مخالفت نمود و مردم را به خداپرستى دعوت کرد به سحر وکهانت، به جنون افترا بر خدا متهم گردید و قرآن این تهمتها را از آنان نقل کرده، بطور مسلم این گونه نسبتهإ؛ اگر در حق عدهاى مؤثر نباشد، درباره عدهاى ساده لوح و کم ظرفیت باعث شک و تردید در صدق گفتار و ادعاى پیامبر مىباشد و به راستى یک دسته از مردم براى مدتى در شک و تردید و دودلى نسبت به این تهمتها به سر مىبردند.
در چنین شرایطى چگونه ممکن است این تهمتها را از بین برد تا سیماى حقیقت از لابه لاى این اوهام آشکار شود.
راه اساسى یکى است و آن این است که مرد مبارز و ترقى خواه، مردى که مکتب و فکر و ایده اجتماعى دارد، اگر پیروز شد و محصول و نتیجه کار خود را نشان داد و مردم به چشم خود فواید و منافع آن را دیدند، تهمتها و نسبتها نقش بر آب شده وجاى آن تهمتها را یک سلسله القاب زیبا که حاکى از عظمت و قدرت و معنویت است مىگیرد؛ در غیر این صورت، چه بسا این تهمتها در اذهان بعضى تا مدتى باقى مانده و درباره عدهاى کارگر و مؤثر افتد.
عین این مطلب را درباره پیامبر اسلام مىتوان گفت: او با یک برنامه مترقیانه، با یک سلسله قوانین تابناک که به نفع توده و به ضرر دستگاه حاکمه بود، قدم به صحنه مبارزه گذارد. او در این صحنه، از پیروزیها و موفقیتهاى آینده خود خبر مىداد و در پرتو عنایات خداوند و بر اثر استقامت و پایدارى خود و پیروان با وفایش بر تمام مشکلات پیروز آمد و کار به جایى رسید که پایگاه شرک و مرکز پیدایش این نسبتها به تسخیر مسلمانان در آمد و مکه به عنوان یک پیروزى درخشان فتح گردید.
این پیروزى که سبب شد قریش با تمام قدرتهاى خود تحت سیطره و در قبضه اسلام در آیند، نتیجه بزرگترى را در برداشت و آن این که چون این مرد مبارز در این صحنه پیروز گردید و نتیجه و محصول عالى خود را نشان داد و انقلاب معنوى خود را به ثمر رسانید، در پرتو این پیروزى دهان دروغ پردازان و تهمت زنان بسته شد. دیگر در پرتو این پیروزى چشمگیر نمىتوان او را مجنون و دیوانه و یا ساحر وکاهن خواند؛ زیرا شخصى که داراى چنین نقایص فکرى و روحى باشد، نمىتواند چنین انقلابى بکند.
بنابراین مراد از «ذنب» در آیه، همان تهمتهاى نارواست که تا پیش از فتح مکه در دل ساده لوحان قریش وجود داشت و این پیروزى، تمام آن نسبتها را باطل کرد و دامن مقدس این منجى جهان را از آنها پاک ساخت. بدیهى است اگر وضع به همان صورت پیش از فتح مکه باقى مىماند و پیامبر (ص) در صحنه مبارزه پیشرفت نمىکرد، تهتمها نیز ادامه مىیافت. گواه بر این تفسیر دو چیز است:
- صریح آیه این است که ما فتح مکه را به وجود آوردیم تا در پرتو آن گناهان تو بخشیده شود.
اگر منظور از آمرزش گناه، همان باطل کردن تهمتها و نسبتهاى نارا باشد - بطورى که تفصیل آن را بیان کردیم - ارتباط این دو مطلب «فتح مکه» و «بخشیده شدن گناهان» صحیح و روشن خواهد بود؛ زیرا این پیروزى دهان مردم را نسبت به تکرار تهمتها بست؛ دیگر کسى او را متهم نخواهد نمود؛ و اگر مقصود همان گناهان شرعى و نافرمانیها باشد، راه آمرزیده شدن این گونه گناهان همان استغفار و توبه است نه یک فتح نظامى و پیروزى ظاهرى
- مفاد روشن آیه این است که این فتح و پیروزى، موجبات بخشوده شدن گناهان گذشته و آینده را به وجود آورد و این جمله در صورتى مىتواند معناى صحیح داشته باشد که منظور همان تهمتها و نسبتهاى ناروا باشد، یعنى این پیروزى بزرگ اجتماعى سبب شد که تهمتهاى گذشته از میان برود و در آینده نیز کسى از این تهمتها نزند، ولى اگر مراد همان گناه شرعى باشد، بخشیده شدن گناهان آینده مفهوم صحیحى نخواهد داشت.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. فتح، آیه 1 و 2.
|